گردآلود شدن. چرکین شدن، مجازاً نقصان یافتن. زیان رسیدن: گر جملۀ کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد. خواجه عبداﷲ انصاری. خاک نعلین تو ای دوست غبارم شد تا بر آن دامن عصمت ننشیندگردم. سعدی (خواتیم). گفت در راه دوست خاک مباش نه که بر دامنش نشیند گرد. سعدی (بدایع)
گردآلود شدن. چرکین شدن، مجازاً نقصان یافتن. زیان رسیدن: گر جملۀ کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد. خواجه عبداﷲ انصاری. خاک نعلین تو ای دوست غبارم شد تا بر آن دامن عصمت ننشیندگردم. سعدی (خواتیم). گفت در راه دوست خاک مباش نه که بر دامنش نشیند گرد. سعدی (بدایع)
کسی که استخوانهای گردن وی شکسته باشد، دشنام و نفرینی است: آن روزی که من گردن شکسته این پول را بانها دادم خیال نمیکردم که این قدر مردمان دنده پهن... باشند
کسی که استخوانهای گردن وی شکسته باشد، دشنام و نفرینی است: آن روزی که من گردن شکسته این پول را بانها دادم خیال نمیکردم که این قدر مردمان دنده پهن... باشند